کد مطلب:315215 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:213

تا دو ماه مهلت داری که منزل را خالی کنی
مؤلف كتاب «اعجب القصص فی كرامات العباس علیه السلام» سید محمد حسن صادق آل طعمه كرامتی را این گونه نقل می نماید:

پس از یازده سال دوری از كربلا و تحمل سختی هایی كه ما را پیر نمود، بدون این كه یار و مددكاری داشته باشیم و از همه مهم تر این همه در به دری و از خانه ای به خانه دیگر منتقل می شدیم، آخرین منزل را در وسط شهر تهران اجاره كردیم. سه سال در آن خانه سكونت داشتم.

تعجب آور است، روزی صاحب منزل با من تماس گرفت كه با او روبه رو شوم. به هنگام دیدار سخنان نامناسبی به من گفت و با تندی رو به من كرد و گفت: تا دو ماه مهلت داری كه منزل را خالی كنی.



[ صفحه 444]



او كرایه ی خانه را می خواست و تصمیم گرفته بود كه كرایه را خارج از تصور من اضافه كند. من توانایی پرداخت آن مبلغ را نداشتم و این جریان در ماه جمادی الثانی 1423 هجری بود.

گفتم: من نمی توانم چنین مبلغی را بپردازم و به خاطر نداشتن دارایی و عدم قدرت مالی باید از خانه بیرون روم. به ما سادات اولاد پیامبر صلی الله علیه و آله به خاطر نسبت ما به پیامبر، سخت نگیر.

او سخن مرا را رد كرد و گفت: از شما به كلانتری شكایت می كنم، تا شما را به زور بیرون كنم.

گفتم: بسیار خوب شكایت كن بر علیه ما و من هم از تو شكایت می كنم.

روز بعد به اتفاق خانواده و كودكان رهسپار حرم حضرت عبدالعظیم علیه السلام شدیم.

روز پنج شنبه بود - جلالت شأن و عظمت و ارزش زیارت آن بزرگوار مشهور و معروف است، قبری در ری، جنوب طهران می باشد - وارد حرم مطهر آن بزرگوار شدیم و طبق دستور زیارت را انجام دادیم و شكوه ی خود را به عرض آن حضرت رساندیم و آنچه بین من و صاحب منزل رخ داده بود معروض داشتیم و گریه و زاری و توسل نمودیم و از آن حضرت خواستیم كه نزد حضرت ابوالفضل علیه السلام در گره گشایی كارهای ما واسطه شود و هر چه زودتر حاجت ما را روا كند.

از حرم با امید بیرون آمدیم، و به منزل بازگشتیم روز بعد اول صبح صاحب خانه با من تماس گرفت كه با او روبه رو شوم. نشستم فكر كردم و خود را آماده نمودم و متوسل به حضرت عباس علیه السلام شدم.

وقتی او را دیدم خندان بود، گفت: ای سید موسوی! شما می توانی تا پس از سقوط صدام و بازگشت به عراق در این خانه باشی و اضافه اجاره بر شما لازم نیست.



[ صفحه 445]



از شنیدن این سخن خوشحال شدم و بر این نعمت كه از عنایات حضرت اباالفضل علیه السلام بود، شكرگزاری نمودم و در آن خانه بودیم تا آن كه پس از سقوط صدام به عراق و وطن خود كربلا برگشتیم.